سیّدمحمدحسن نجفیزاده (1254- 1331 شمسی)
Sayyid Muḥammad Hassan Mūsawī Khānsārī (Nadjafīzādih)
(1875- 1953 AD)
سیّدمحمّدحسن نجفیزاده (1294-1372 ه.ق.)
متوفّی بهتاریخ پانزدهم دیماه 1331 شمسی، هجدهم ربیعالثانی 1372 قمری
(1254 – 1331 Shamsi,1875- 1953 AD)
Sayyid Muḥammad Hassan Mūsawī Khānsārī (Nadjafīzādih)
PDF (eBook)
https://drive.google.com/file/d/1IkMzl4rDEwXZEkO-ge5hhMl67_1U_VT_/view?usp=sharing
سبیلالرشاد فی شرح نجاهالعباد (نسخۀ عکسی)
سیّدابوتراب نجفی خوانساری (1271-1346 ه.ق.)
https://drive.google.com/drive/folders/1-1c0Ff8Zt_M9Kw6UBC9vkAyIzJOvCj7w?usp=sharing
http://DOI: 10.13140/RG.2.2.13087.02726
سیّدمحمّدحسن الموسوی الخوانساری (نجفیزاده)
سیّدمحمّدحسن در سال 1254 شمسی در خوانسار به دنیا میآید و فرزند آقاسیّدمحمّد است که خود نزد پدرش میرمحمّدصادق – بنیانگذار عمارت میرمحمّدصادق در محلۀ رئیسان خوانسار – درس میخواند. او دو برادر دیگر به نامهای سیّدمحمّدحسین و سیّدمحمّدصاق دارد. سیّدمحمّدحسن و سیّدمحمّدحسین هردو در سالهای 1280 شمسی در نجف، جایی که سیّدابوتراب نجفی خوانساری (1271-1346 ه.ق.) خود از استادان حوزۀ علمیّه است، درس میخوانند. سیّدمحمّدحسین، با آنکه از برادرش سیّدمحمّدحسن دوسال کوچکتر است، در نجف شخصی صاحبنام است که شاید بهسبب دیدار با خانواده به زادگاهش بر میگردد و کمی پس از بازگشت در عاشورای سال 1288شمسی (1328ه.ق) در جوانی در میگذرد، درحالیکه سیّدمحمدحسن همچنان در نجف است و تا چهار سال دیگر میماند.
سیّدمحمّدحسن با راهنمایی دایی خود، سیّدابوتراب، مقدّمهای بر کتاب سبیلالرشاد فی شرح نجاهالعباد، تألیف سیّدابوتراب خوانساری نجفی مینویسد که خود شرحی بر کتاب صاحب جواهر است. پس از اخذ درجۀ اجتهاد به وطنش باز میگردد. کتاب هم در سال 1292 شمسی در طهران در مطبعۀ مروی به چاپ میرسد.
مقدّمۀ او شاید تنها منبعی باشد که تاریخ درست درگذشت سیّدحسین را و نسبنامۀ خاندان موسوی خوانساری را، که همگی به نیای بزرگ خود، سیّدابوالقاسمجعفر (درگذشته در 1157ه.ق.) میرسند ذکر میکند. با درگذشت سیّدابوالقاسمجعفر نسبنامۀ خاندان موسوی خوانساری ازآنپس تا موسیابنجعفر سلامالله بر سنگ مزارش حکّ میشود.
ما در اینجا این مقدمّه و برگردان فارسی آن را بازنویسی میکنیم تا بهاجمال نشان دهیم چگونه تاریخ اجتماعی سیصدسالۀ شهری کوچک بهطور مستقیم و عمیقاً متأثّر از پیدایی این خاندان است و سرانچام چگونه این نوشته میتواند جلوی برخی از اشتباهاتی را بگیرد که دیگران در بازشناسایی این عالمان بزرگ و تأثیر آنان بر زندگی اجتماعی خوانسار ممکن است ازسر مسامحه مرتکب شوند.